تماس 021-56587600

برنامه ریزی در فضای شهری

سپتامبر 19, 2016

بسیاری از برنامه ریزی ها و طرح های تهیه شده برای شهر از آن رو با مشکل روبروست که دست اندرکاران آنها درک روشنی از مقوله شهر ندارند . شهر به مثابه یک واقعیت محض فیزیکی تاکنون مورد مطالعه بسیازی قرار گرفته است. تمت پاسخ ها اکثرا ناکارآمد هستند

((کولوهن)) واژه فضای شهری را به دو گونه تعریف می کند. فضای اجتماعی و فضای ساخته شده (مصنوع) فضای اجتماعی ((تداعی فضایی نهادهای اجتماعی)) است که مورد مطالعه جامعه شناسان و جغرافیدانان قرار دارد. از سوی دیگر ، فضای مصنوع ، متوجه فضای فیزیکی است ، بدین ترتیب آنچه در مورد توجه معماران است مورفولوژی فضاست. نگاه مدرنیستی ، شهر ها را ، کالبدی می پنداشت که از طریق ناحیه بندی یا سلسله مراتب قابل کنترل بود. در سال 1996 ((کریستوف لکساندر)) در مقاله ای تحت عنوان ((شهر درخت نیست)) این نگاه را مورد انتقاد قرار داد.

فضاهای شهری با مقیاس کوچک در طی هزاران سال حضور خود را به مثابه مکان ارتباطات صابت کرده اند ؛ فضاهایی با مقیاس انسانی که به آسانی با پای پیاده قابل پیمودن هستند.

آنچه مسلم است وضعیت امروزی فضاهای شهری در ایران به خصوص پارک ها و فضاهای سبز ، بیشتر نقش کالبدی و فیزیکی به خود گرفته و از نقش مفهومی ، معنوی و آموزشی کاملا به دور افتاده است.

آگاهی از اندیشه های صاحبنظران درباره فضاهای شهری ، اجتماعی – فرهنگی نقاط مشترک با افتراق هر یک را روشن می سازد و در تعیین چهارچوب نظری قابل استفاده در عمل کمک موثری می کند.

انسان از طریق روابط اجتماعی به فضا شکل ، عملکرد و اهمیت اجتماعی می دهد. کستلز برای سازماندهی فضا ، نظام محلی (مشارکت مردمی) را پیشنهاد می کند که در آن فضا ارزش سودمندی و هدف از آن پیشبرد سطح زندگی ، امنیت اجتماعی ، حفاظت از محیط زیست و فضای تاریخی است. ساختار اقتدار آن نوعی خودگردانی بر اساس مشارکت مردمی است و نظام فرهنگی آن را هویت و استقلال فرهنگی ، سنتهای تاریخی ، ارتباطات ، اطلاعات و تبادل نظر دو جانبه تشکیل می دهد.

مردم معمولا فضاهای شهری را از طریق حرکت در درون آنها تجربه می کنند. چگونگی استفاده از فضاهای شهری خصوصا توسط پیاده ها عمدتا ریشه و منشا فرهنگی داشته و محیط تنها نقش کمکی (حمایت کننده) و یا بازدارنده دارد. بر این اساس ضخص رابطه فردی اجتماعی خود را با فضاها و عناصر و اجزا آن مشخص کرده و به استفاده از آنها می پردازد. به عبارت دیگر فرهنک ، الگوهای رفتاری را به وجود می آورذ و سپس الگوهای رفتاری تعیین کننده و بسان کننده چگونگی استفاده مردم ار فضاها می شود.

لوئیس مامفورد با مطالعه تاریخی ، در جستجو یافتن ساختار شهری است که موجب ((توسعه انسانی)) می شود. وی به تبعیت از استادش پاتریک گدس می گوید ((شهر نهادی خاص ، برای انتقال میزاث فرهنگی و احتماعی است )) از وظایف برنامه ریزان شهری بهزیستی انسان ها و ارتقا فرهنگی آنها از طریق ایجاد فضای مناسب برای ((همزیستی)) ، ((همکاری)) و ((مشارکت)) مردم است. به نظر وی فضای شهری باید از حیث طراحی و عملکرد بیانگر اهداف انسان ارگانیک باشد.

کیفیت فضای شهری میان خصوصیات کالبدی و محسوس محیط از سک سو الگوها و رمز های فرهنگی و توانایی های زهنی فرد ناظر از سوی دیگر شکل می گیرد. این کیفیت به عنوان یک مفهوم از طریق به عرضه گذاشته شدن خصوصیات محسوس از طرف محیط کالبدی از یک سو و مورد ادراک ، شناخت و ارزیابی قرار گرفتن آنها توسط ناظر از سوی دیگر خلق می شوند.

برای سنجش کیفیت و مطلوبیت فضای شهری روش ها و شاخص های متعددی پیشنهاد شده است. در میان الگوهای پیشنهادی مدل چهار بعدی ((مکان پایدار)) می تواند مبانی نظری بازشناسی مولفه های مطلوبیت فضای شهری قرار گیرد. از ترکیب ابعاد چهارگانه محیط ، کالبد ، تصورات و اکوسیستم ، سه مولفه کیفیت عملکردی ، کیفیت تجربه – زیبا شناختی و کیفیت زیست محیطی به مثابه نیروهای شکل دهنده کیفیت فضای شهری یک مکان استنتاج می شوند.

فضاهای شهری بخشی از فضاهای باز و عمومی شهر هستند که به نوعی متبلور ماهیت زندگی جمعی می باشند. یعنی فضایی که شهروندان در آن حضور دارند و صحنه ای که داستان زندگی جمعی در آن گشوده می شوند.

در این فضا فرصت آن وجود دارد که برخی مرزهای اجتماعی شکسته شوند و برخوردهای از پیش تدوین نیافته به وقوع بپیوندند و افراد در یک محیط اجتماعی جدید با هم اختلاط یابند.

در طول تاریخ فضای شهری دارای مفاهیم مختلف که نشات گرفته از تغییر مفهوم شهر است ، بوده است. می توان سه دوره اصلی در ارتباط با تغییر مفهوم شهر اشاره نمود. دوره اول مربوط به همه دوران حیات بشر تا قبل از انقلاب صنعتی است. کشور در این دوره شهری بود اندام وار و ساده و مملو از حیات شهری ، بی حیات مدنی و دارای شهریت و شهروندی.

شهر دوره دوم ، شهر دوران صنعت ، شهری که افق آمال و آرزوهای جامعه صنعتی ، مکانی با عملکردهای چهارگانه سکونت ، افکار ، آمد و شد و اوقات فراغت ولی بی شهریت ، بی حیات شهری ، بی حیات مدنی و شهری بی مفهوم.

شهر دوره سوم ، شهری است است که جامعه مدنی در آن استقرار می باید و اندیشه آن با خویشاوندی شهر آزادی ، تکثر ، تناوب و فراوانی ناپیدای زندگی همراه است. شهر قرن بیست و یکم یه امر مشترک بین معماران ، هنرمندان ، فلاسفه ريال نویسندگان و شاعران ، جامعه شناسان ، اقتصاددانان و … و نیز شهروندان و ساکنان خود تبدیل گشته است.

به منظور شناخت ویژگی های فضایی ، باید رابطه متقابل بیننده و آنچه را که دیده می شود در نظر گرفت . از اینرو لازم است تا موارد را در طراحی فضاهای شهری ملحوظ داشت.

  1. اشیای نمایان : اشیای خاصی که تم هستند یا ارزش والا و معناداری برای مردم دارند. مانند بناهای تاریخی و عناصر نمادین
  2. قلمرو : تقسیم محیط به زمان و فضای خاص ، مانند قلمرو عمومی و خصوصی ، حریم ها ، مناطق آزاد ، مناطق پر ازدحام و خلوت.
  3. تصویر ذهنی : شناخت تصویر ذهنی کلی از محیط که در راه ها ، نشانه ها ، گره ها ، لبه ها ، و محله ها قابل ساماندهی هستند.
  4. ارزش و مهنا : محیط باید معنادار باشد . معنای محیط را می توان از طریق آزمون ها ، مصاحبه ها و یا توصیف مردم از ارزش ها و معانی مختلف محیط دریافت